پیش دبستانی مستقل دخترانه - پسرانه مارال کوچولو

کاربرگ وواحدکارهوش-ریاضی-علوم-واحدکارمستقل-تقویت هوش کودکان-کودکان بیش فعال-اعتمادبه نفس کودکان

پیش دبستانی مستقل دخترانه - پسرانه مارال کوچولو

کاربرگ وواحدکارهوش-ریاضی-علوم-واحدکارمستقل-تقویت هوش کودکان-کودکان بیش فعال-اعتمادبه نفس کودکان

مشخصات بلاگ

کاربرگ وواحدکارهوش-ریاضی-علوم-واحدکارمستقل-تقویت هوش کودکان-کودکان بیش فعال-اعتمادبه نفس کودکان

۱۰ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

روشهای مؤثر برای حرف شنوی

1393/07/14
,تربیت کودک


همه ی ما می خواهیم فرزندانمان حرف شنو باشند . وقتی فریاد می زنیم که بایست ! نرو وسط خیابان ؛ توقع داریم کودکمان اطاعت کند . یا اگر به او می گوییم که برو مسواک بزن ، یا بخواب ، توقع داریم بدون هیچ حرفی این کار را انجام دهد .

خیلی اوقات ، وادار کردن بچه ها به این که رفتار شایسته ای داشته باشند مشکل است . روش " هر چه می گویم همان است "  که بیشتر والدین به آن متوسل می شوند ، معمولاً بی فایده است .

خوشبختانه روش هایی برای اداره رفتار بچه ها وجود دارد که بدون برخورد ، بدون اشک و قهر ، فریاد ، کتک کاری ، یا توهین ِ زبانی است . در این مبحث سعی کرده ایم اصولی را ارائه دهیم که عمل به آنها به شما و فرزندتان کمک می کند تا به هدف مطلوب برسید . شروع واقعی این گونه تربیت ، از سال های آغاز کودکی است .

به خاطر داشته باشید که در سنین پیش دبستانی ، بچه ها کارهای عادی روزمره و مهارت نظم و انضباط را که لازمه ی زندگی است ، به راحتی یاد می گیرند .  برای تسلیم کردن کودکان روشی کلی وجود دارد که در همه ی شرایط ، مفید است . آن را یاد بگیرید و بعد در زمینه های مختلف امتحان کنید .

1 – برخورد مثبت داشته باشید

 به رفتار مناسب فرزند خود توجه کنید و در همان لحظه از آن تعریف کنید . سپس از او درخواست نمایید ( یا او را راهنمایی کنید ) تا فعالیت بعدی را انجام دهد . در این روش برای هر کاری که کودک درست انجام می دهد امتیازی قائل شوید ،  به نوعی که گویی جادویی در کار است ، او به طور باور نکردنی ، درخواست های بعدی را اجابت می کند.  به طور مثال به او بگویید :

- آفرین که یک لیوان شیر خوردی . حالا بیا کمی تخم مرغ بخور .

- خیلی خوب مسواک زدی . حالا بیا لباس خوابت را بپوش .

2 – برای کنترل او به نرمی رفتار کنید

هر گاه ازکودک خود خواهشی دارید ، به سمت او بروید و به نرمی او را لمس کنید . به طوری که حضور شما تقریباً  موافقت کودکتان را ضمانت کند . اکنون درست در جایی هستید که فرمان شما به یک عمل تبدیل می شود .

شما می خواهید فرزندتان میز را بچیند ، اگر با فریاد از او بخواهید که از آن طرف خانه بیاید و میز را بچیند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او بروید و آنچه که می خواهید به او بگویید ، سپس با او به آشپزخانه بروید .

هنگامی که خواهر و برادر مشغول نزاع و درگیری هستند ، نباید با داد و بیداد دعوا را متوقف کنید . به جای آن  ، به طرف آنها بروید و صحبت کنید . خیلی اوقات همین آرامش شما برای ساکت کردن بچه ها کافی است .

اگر می خواهید موافقت کودک خود را جلب کنید کمتر از " نه مؤکد " استفاده کنید و حتی المقدور از حبس کردن او در اتاقش خودداری نمایید .

3 – فرزند خود را دوباره راهنمایی کنید

 فرزند خود را به سمت رفتار پسندیده هدایت کنید . اگر او به چیزی دست می زند که  نباید  دست بزند ، به او بفهمانید که دقیقاً چه چیزهایی را می تواند لمس کند یا بردارد . اگر او روی مبل بالا و پایین می پرد ، به جای اینکه او را سرزنش کنید ، جایی را که می تواند جست و خیز کند  به او نشان دهید .

4 – اشیاء مخرب را از دسترس کودک دور کنید .

 اگر فرزندتان روی دیوار رنگ آمیزی می کند ، مداد رنگی را از دسترسش دور کنید و برایش توضیح دهید که چطور می تواند از مداد رنگی به درستی استفاده کند .

5 -  عزت نفس کودکان را از بین نبرید .

اگر فرزند خردسالتان روی میز ایستاده و می خواهید او را پایین بیاورید ، به او بگویید " اجازه نداری روی میز بایستی ، خودت پایین می آیی  یا من کمکت کنم ؟ " در این صورت شما به نوعی ناتوانی های او را مهار می کنید و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال می یابد .

6 – فرزند خود را برای حضور در جمع آماده کنید

اگر فرزند شما در حضور دیگران بد رفتاری کند ، باعث خجالت شما می شود و افرادی که شاهد خرابکاری او هستند رنجیده می شوند . در این زمان اگر به او بگویید " ساکت بنشین " ، معمولاً رفتارش بهبود نمی یابد .

قبل از هر وضع جدیدی همچون سوار شدن به هواپیما یا حضور در جشن تولد ، موقعیت را برای  او شرح دهید و انتظارات واقعی خود را بیان کنید . به طور مثال بگویید :

وقتی سوار هواپیما می شویم ، در آنجا صندلی مخصوص خودت را داری و باید کمربندت را ببندی . می توانی کتاب بخوانی ، چیزی بخوری یا با اسباب بازی کوچکی بازی کنی .

وقتی فردا به جشن تولد می رویم ، از تو انتظار دارم شلوغ نکنی و هنگامی که دوستت کادوهایش را باز می کند ، بنشینی و تماشا کنی .

7 – به کودک کمک کنید که کمی جلوتر را ببیند .

بچه ها در هر موقعیتی که قرار دارند ، رویدادهای بعدی را نمی بینند و فقط در لحظه زندگی می کنند . برای همین ، هنگام گــذر از مرحله ای دیگر ، دچار مشکل می شوند . بنا براین بهتر است هنگامی که می خواهید او را از جایی که دوست دارد به جای دیگری ببرید ، ابتدا پنج دقیقه قبل او را مطلع کنید که تا چند لحظه دیگر باید اینجا را ترک کنید . اگر بی خبر دست او را بگیرید و به جای دیگری ببرید باعث آزار او می شوید .

8 – از جایی که برای او مشکل ساز است دور شوید

 اگر هر بار با کودکتان به سوپر مارکت رفتید و با مشکلاتی روبرو شدید ، زمانی به آنجا بروید که کسی از او نگهداری می کند . بهتر است مدت یک ماه به او فرصت دهید و او را همراه خود به خرید نبرید ، این مدت ، زمان مناسبی است که این چرخه ی منفی بشکند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد که روال عادی پیدا کنید .

9 – کودکتان را به جای دیگری ببرید

اگر در رستوران هستید و او بهانه گیری می کند ، کودکتان را بردارید و از آنجا خارج شوید . اغلب بیرون رفتن و انتقال او به جایی دیگر ، باعث آرامش او می شود .

کارهای روزمره را به طور منظم انجام دهید . لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، باز کردن در ، تمیز کردن اسباب بازیها ، رفتن به رختخواب ، همه ی اینها مجموعه ای هستند که  رویدادهای مهم روزانه محسوب می شوند. شما می خواهید فرزندتان هر یک را با موفقیت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبی داشته باشد . اما ممکن است رفتارهای منفی مثل فریاد زدن نیز به سرعت در روال عادی روزمره جای بگیرد .

10 – در هر مرحله او را راهنمایی کنید

دقت کنید که هر یک از مراحل رشد کودکتان در کارهای روزمره پنهان شده است . او به تدریج می تواند کفشهایش را بپوشد و یا  به حمام برود . شما نخست باید او را از لحاظ فیزیکی ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمایی کنید و بعد فقط نظاره گر باشید .

مثلاً به او بگویید : " من نمی توانم لباست را دربیاورم ؛ اما تو را تماشا می کنم که چطور این کار را می کنی ."

11 – گاهی بعضی امور را به کودک یادآوری کنید

بچه ها به راحتی ممکن است چیزی را فراموش کنند . این وظیفه شماست که بعضی موارد را به آنها تذکر دهید . مثلاً اگر کودک شما فراموش کرد به دستشویی برود . باید با مهربانی به او بگویید " وقت دستشویی" رفتن است . یک کلمه ی یاد آوری برای او بسیار مفید خواهد بود .

12 – هنگام فرمان دادن به کودک ، از دستورات واضح و روشن استفاده کنید

به جای اینکه بگویید " اتاقت را مرتب کن " بهتر است به مورد مشخصی اشاره کنید . یعنی بگویید کتاب ها را در قفسه آبی ، و اسباب بازی ها را در قفسه پایینی بگذار.  هر قدر فرمان های شما واضحتر باشد  پذیرفتن آنها برای کودک آسانتراست  .

13 – علت انجام هر کاری را برای کودک توضیح دهید

 1 ) همانطور که شما و فرزندتان در حال مسواک زدن هستید ، برای آگاهی او توضیح دهید که چه کار می کنید و چرا . مثلاً بگویید : " ببین من خمیر دندان را به تمام دندانم می رسانم . می خواهم همه ی جوجوهایی که آنجا زندگی می کنند را در بیاورم . حالا با آب ، دهانم را می شویم ، غرغره می کنم و بعد آب دهانم را بیرون می ریزم . بیا با هم این طوری مسواک بزنیم "

یافتن والدینی که برای پرورش خلاقیت در ذهن و رفتار فرزندشان کاری بکنند و برنامه داشته باشند کمیابند.
یافتن والدینی که برای پرورش خلاقیت در ذهن و رفتار فرزندشان کاری بکنند و برنامه داشته باشند کمیابند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، تقریبا تا 20 سال پیش، کودکان بیشتر وقت خود را بیرون از خانه سپری کرده و به دوچرخه سواری، انجام ورزش های مختلف و یا ساختن یک قلعه شنی می پرداختند. با توجه به تبحر در زمینه بازی های خیالی، کودکان گذشته شکل بازی خود را خلق می کردند که نیازمند تجهیزات گران قیمت و نظارت دائمی والدین نبود.

کودکان در گذشته تحرک زیادی داشته و جهان حسی آنها ذاتی و ساده بود. در گذشته، زمان خانواده اغلب به انجام کارهای روزمره اختصاص داشته و انتظارات کودکان به صورت روزانه پاسخ داده می شد. میز اتاق غذاخوری مکان مرکزی برای گرد هم آمدن اعضای خانواده برای صرف غذا و صحبت درباره رویدادهای روزانه بود و پس از آن به مکانی برای یادگیری پخت و پز، صنعتگری و یا انجام تکالیف مبدل می شد.

امروزه شرایط خانواده ها تغییر کرده است.نقش والدین در پرورش خلاقیت کودکان و زمینه سازی برای موفقیت های آینده فرزندان انکارناپذیر است و همواره بر آن تاکید می شود. در ادامه توصیه های روان شناسان برای ایجاد و تقویت خلاقیت در کودکان برای والدین را آورده ایم که بالطبع باید در حد امکان و مناسب با شرایط سنی فرزند به کار گرفته شود.

دوسال اول زندگی؛ دوران طلایی رشد مغز
واقعا لازم است والدین بدانند که چقدر داده هایشان به فرزندان، مهم و سرنوشت ساز است و کودک از سنین بسیار پایین و بدو تولد تحت تاثیر تربیت والدین قرار می گیرد.
 
در عین حال، تحقیقات دانشمندان روی دو گروه شاهد و آزمایشی از کودکان نشان داده است که تجارب و تعالیم دوران کودکی روند رشد و تکامل مغزی را تسریع و تقویت می کند.
 
دو سال اول زندگی به نوعی دوره طلایی رشد مغزی کودک است و این زمان دوران ایجاد ارتباط های مغزی به حساب می آید. در این سن در مغز، بیش از ۳۰۰ تریلیون ارتباط وجود دارد و در همین زمان سلول هایی که هنوز مرتبط نشده اند و مورد استفاده قرار نگرفته اند غیرقابل استفاده می شوند.

ارزش اسباب بازی ها را نادیده نگیرید
اهمیت اسباب بازی ها بویژه پیش از ۷ سالگی که کودک در محیط مدرسه با مناسبات رسمی و اجتماعی دنیای بیرون مواجه می شود، در شکل دهی به شخصیت و روحیات وی بسیار بیشتر است. بسیاری از والدین بنا به عرف فرهنگی جامعه توپ و تفنگی را اسباب بازی اصلی پسربچه ها و عروسک را اسباب بازی دخترها می دانند و خرید برای کودک نیز بر همین اساس صورت می گیرد.
 
توانایی های کودکان را نادیده نگیرید
فرزادفر، روان‌شناس کودک می‌گوید: کلیه کودکان دارای نبوغ هستند ولی این‌که چقدر آن را پرورش بدهیم و کودک باهوش را به نابغه برسانیم غیرممکن است باید حواس‌مان باشد این کودکان را که دارای جزایر خاصی نظیر حافظه‌ی دیداری، حافظه انتزاعی هستند با نابغه اشتباه بگیریم. 
 
این روان‌شناس در ادامه گفت: توانایی اجتماعی کودکان نابغه بسیار زیاد است و این کودکان از پتانسیل‌های کامل هوش بهتر و توانایی کامل سازگاری با محیط برخوردار هستند. این کودکان 3 تا 5 درصد جمعیت عادی را تشکیل می‌دهند. 
 
کمی عشق اضافه کنید
علاوه بر ایفای نقش فعال در فرآیند یادگیری کودک، متخصصین عقیده دارند که عشق ورزی و غذا دادن به کودک هم می تواند تاثیرات جالبی بر قدرت مغز کودک بگذارد. بعضی از مراقبین باور دارند زمانی که کودک را روی به روی تلویزیون رها می کنند و او به آرامی و بدون کوچکترین سر و صدایی می نشیند به معنی این است که کودک راضی و خوشحال است. اما چیزی که خیلی ها نمی دانند این است که کودک دارای اضطراب معمولا سکوت می کند و این سکوت مانع یادگیری می شود. 
 
بگذارید حوصله فرزندتان سر برود 
 این روان‌شناس می‌گوید: اگر کودکان کاری برای انجام دادن نداشته باشند، خلاقیت‌شان به کار خواهد افتاد. پر کردن اوقات فراغت کودکان دنیای جدیدی را برای آن‌ها ترسیم می‌کند، با بیش از حد پر کردن وقت فرزندان تمام فرصت‌ها را برای رسیدن به ایده‌های جدید به ذهن آن‌ها از بین برده‌ایم باید به کودکان اجازه بدهیم اوقاتی از روز، کاری برای انجام دادن نداشته باشند. 
 
با فرزندتان به دنیای مجازی سفر کنید
همان‌گونه که آموزش خواندن و نوشتن از سنین کودکی آغاز می‌شود، آموختن علمی مثل رایانه باید از همان سنین آغاز شود. به همین دلیل در مهدهای کودک و پیش‌دبستانی‌ها مهارت‌های استفاده از ماوس، صفحه کلید، پنجره‌ها و سایت‌های ویژه کودکان را به آنها آموزش می‌دهند.

اصولا باید با توجه به سن و درک کودکان، قرارداد و قوانینی بین والدین و فرزندان تنظیم شود و در آن قرارداد درباره مدت زمان استفاده از اینترنت، ورود به سایت‌های مختلف و افزودن سایت‌های ویژه کودکان و همراه بودن والدین در زمانی که کودکان از اینترنت استفاده می‌کند، صورت بگیرد و البته رایانه باید در مکان عمومی در منزل و مقابل دید والدین قرار گیرد.

از آن جایی که کودکان بیش از پیش به فناوری متصل می شوند، قطع ارتباط آنها با جامعه، دیگران و طبیعت نیز افزایش می یابد. هنگام رشد و شکل گیری هویت کودکان، آنها اغلب قادر به تشخیص این مساله که یک ماشین کشتار که در تلویزیون و یا بازی های ویدئویی مشاهده کرده و یا کودکی کوچک و خجالتی که نیازمند یک دوست است، نیستند.

اعتیاد به فناوری هایی مانند تلویزیون و بازی های ویدئویی می تواند اپیدمی غیر قابل بازگشت اختلالات سلامت جسمانی و روانی را به همراه داشته باشد، اگرچه همچنان بهانه ها و نظرات مخالفی در این زمینه ارائه می شوند. در شرایطی که یک قرن پیش نیازمند حرکت برای بقا بودیم، امروز زیر فشار این فرض قرار داریم که بدون فناوری قادر به ادامه حیات نیستیم.

بچه‌های‌خوب، عادت‌های بد
دکتر فرزادفر گفت: منع کودکان از بازی‌های مجازی و رایانه‌ای توصیه‌ای معقول است اما عملی نیست، بر این اساس تنها چاره کار کنترل نحوه و میزان بازی مجازی توسط کودک است. عده‌ای خلاقیت و تخیل کودک را در ساخت اجزای بازی‌های مجازی عاملی برای افزایش خلاقیت کودک می‌دانند در حالی که این نوع بازی‌ها خلاقیت کودک را کور می‌کند. پرخاشگری، گوشه‌گیری، کاهش ارتباطات عاطفی و دوستی، تیک‌های عصبی، سوء تغذیه، کم تحرکی از مضرات پرداختن مداوم و طولانی مدت کودکان به بازی‌های مجازی است. 

فقط پدر و مادر نباشید 
این روان‌شناس بیان کرد: علاوه بر اینها، نقش ما به عنوان پدر و مادر تنها به دوران کودکی و نوجوانی محدود نمی شود زیرا فرزندان در جوانی و بزرگسالی هم به پشتیبان و راهنما نیاز دارند.

خانواده صد در صد در تربیت این کودکان و پرورش پتانسیل‌های موجود در آن‌ها با توجه به سطح هوشی کودکان نقش دارد. بسیاری از کودکان نرمال و طبیعی دارند ولی عملکرد تحصیلی خوبی ندارند، از این رو دچار افت عملکرد بارز می‌شوند. این گونه کودکان در آینده از لحاظ حرفه‌ای، کاری سرآمد هستند اما از عهده‌ی اداره کردن زندگی ناتوان هستند.  
 
خانواده‌ها باید کودکان را تحسین کرده و محیط صادقانه و مورد پذیرشی را در خانه ایجاد کنند این موضوع به کودکان آزادی می‌دهد تا ایده‌های جدیدی را کشف کنند بدون این‌که مورد تمسخر والدین و طعنه آن‌ها قرار بگیرند.
 

خدا رو میخوام نه واسه اینکه ازش چیزی بخوام 
خدا رو میخوام نه واسه مشکل و حل غصه هام 
خدا رو دوست نه واسه جهنم و بهشت 
خدا رو دوست دارم ولی نه واسه زیبا و زشت 
خدا رو میخوام نه واسه خودم که باشم یا برم 
خدا رو میخوام نه واسه روزای تلخ اخرم 
خدا رو میخوام نه واسه سکه و سکو یا مقام 
خدا رو میخوام که فقط تو رو نگه داره برام 
خدا رو دوست دارم واسه اینکه تو رو بهم داده 
خدا رو دوست دارم چون عاشق بودن و یادم داده 
خدا رو دوست دارم چون عاشقا رو خیلی دوست داره 
خدا رو دوست دارم چون عاشقو تنها نمیزاره 
خدا رو دوست دارم واخدا رو میخوام نه واسه اینکه ازش چیزی بخوام 
خدا رو میخوام نه واسه مشکل و حل غصه هام 
خدا رو دوست نه واسه جهنم و بهشت 
خدا رو دوست دارم ولی نه واسه زیبا و زشت 
خدا رو میخوام نه واسه خودم که باشم یا برم 
خدا رو میخوام نه واسه روزای تلخ اخرم 
خدا رو میخوام نه واسه سکه و سکو یا مقام 
خدا رو میخوام که فقط تو رو نگه داره برام 
خدا رو دوست دارم واسه اینکه تو رو بهم داده 
خدا رو دوست دارم چون عاشق بودن و یادم داده 
خدا رو دوست دارم چون عاشقا رو خیلی دوست داره 
خدا رو دوست دارم چون عاشقو تنها نمیزاره 
خدا رو دوست دارم واسه اینکه حواسش با منه 
خدا رو دوست دارم اخه همیشه لبخند میزنه 
خدا رو دوست دارم واسه اینکه من و تو با همیم 
خدا رو دوست دارم که میدونه ما عاشق همیشه اینکه حواسش با منه 
خدا رو دوست دارم اخه همیشه لبخند میزنه 
خدا رو دوست دارم واسه اینکه من و تو با همیم 
خدا رو دوست دارم که میدونه ما عاشق همیم


مضرات تبلت ، عوارض تبلت برای کودکان

مضرات تبلت برای کودکان جدی است! برای فرزندتان تبلت می خرید و با سرگرم شدن او می گویید که عجب خوب است این تکنولوژی، کودکم ساعتها آرام و بیصدا می نشیدند غافل از اینکه این هدیه شما چه بلایی سر کودکتان می اورد.

بازدید : 820 نفر


مضرات تبلت و گوشی تلفن همراه برای کودکان علاوه بر ایجاد ضعف بینایی می تواند به بروز مشکلات عصبی هم ختم شود. کودک شما در این سن باید به فعالیت های بدنی و ذهنی سالم بپردازد تا یکجا نشستن و سیر کردن در دنیای غیر واقعی.

دلیل سکوت کودکان هیچ یک از این مسائل نیست. آن ها به اقتضای شرایط سنی شان باید کمی سر و صدا و تحرک داشته باشند. اما واقعا چرا ساکت یکجا نشسته اند؟ وسایل الکترونیکی از جمله گوشی و تبلت که امروزه دیگر دست هر بچه ای هست.

درست است که این وسایل می توانند در امر سرگرمی و آموزش به کار بیایند، اما باید به جنبه های دیگر آن نیز نگاه کرد. اگر والدین بیش از حد به کودکان خود اجازه کار کردن با گوشی و تبلت را بدهند، آن ها از دنیای واقعی فاصله خواهند گرفت.
 

استفاده از تبلت در کودک ، عوارض تبلت برای کودکان ، عوارض استفاده از تبلت برای کودکان

خیره شدن به صفحه نمایشگر
خود نمایشگر شاید مسئله اساسی نباشد. زیرا پیش از گوشی و تبلت کودکان به تلویزیون عادت می کنند. بنابراین نمایشگر گوشی و تبلت چیز عجیبی نیست. مشکل زمان استفاده از آن است. انجمن متخصصین اطفال آمریکا می گوید که کودکان پیش از دو سالگی نباید از به هیچ نمایشگری نگاه کنند. اما تقریبا 90 درصد کودکان تا قبل از دو سالگی به طور منظم تلویزیون نگاه می کنند. زمان مشاهده تلویزیون نیز به تدریج بیشتر می شود.
 
برای دیدن تاثیر این رویه مخرب نیازی نیست جای دوری بروید؛ کافی است نوجوانان امروزی را نگاه کنید! نوجوانان امروزی نمی توانند روابط خوبی را در دنیایی واقعی به وجود آورند. آن ها به جای اینکه به صورت حضوری با دوستانشان حرف بزنند، در حال صحبت با گوشی شخصی خود هستند که در اغلب موارد غیرضروری است.
 
آمار بالای تولید
امروزه تقریبا در تمام خانه ها می توان تلویزیون، گوشی، تبلت لپ تاپ و یا ترکیبی از آن ها را مشاهده کرد. بنابراین کودک به راحتی می تواند بین گزینه های فراوان موجود یکی را انتخاب کند، زیرا هر طرف که سرش را می چرخاند می تواند یک وسیله الکترونیکی دارای نمایشگر را ببیند. کارخانه های تولیدکننده نیز کار را برای کودکان راحت تر کرده اند. آن ها برای کسب سود بیشتر دستگاه های متناسب با علاقه ی کودکان را تولید کرده اند.  

  آموزش الکترونیکی و بازی ها اصلا برای کودکان در سنین پایین مناسب نیست

  چه بلایی سر کودکان می آید؟
بهتر است دیگر حاشیه نرویم. آموزش الکترونیکی و بازی ها اصلا برای کودکان در سنین پایین مناسب نیست. در واقع می توان گفت که کودکان هنگام کار با وسایل الکترونیکی هیچ چیزی نمی آموزند. آن ها در عوض با بازی کردن و خواندن و شنیدن مطالب، چیزهای بیشتری می آموزند. کودکان باید در سنین پایین اجتماعی شوند و آن ها این کار را با تقلید از رفتار والدین خود انجام می دهند. اما اگر قرار باشد که مدام به گوشی و تبلت خیره شوند، دیگر زمانی برای یادگیری باقی نمی ماند.


علاوه بر این موارد به مهره های گردن، توانایی کلامی، شور و شوق اجتماعی، میزان تمرکز و روابط عاطفی کودکان آسیب وارد می شود. اوتیسم نیز یکی دیگر از عواقب احتمالی استفاده بیش از حد وسایل الکترونیکی است. بنابراین، اگر دفعه بعد خواستید برای ساکت کردن کودک، به او گوشی یا تبلت بدهید حتما به عواقب آن فکر کنید؛ شاید نیاز باشد در تصمیم خود تجدیدنظر کنید.

تبلت چه بر سر کودکانمان می‌آورد؟


تبلت,برای بچه ها تبلت بخریم یا نخریم,خرید تبلت برای کودکان

 امروزه کودکان به جای بازی کردن با هم سن و سالانشان، سرگرم بازی با تبلت و موبایل هستند که گاهی استفاده آنها از این وسایل ساعتها زمان می‌برد و ارتباط آنها را با دنیای اطرافشان قطع می‌کند این در حالیست که استفاده زودهنگام کودکان از تکنولوژی می‌تواند تبعاتی به همراه داشته باشد که گاهی والدین به علت مشغله‌های زیاد از آنها بی‌خبرند.

آمار فروش تبلت و موبایل افزایش چشم‌گیری یافته و هنگامی که والدین در خانه از تکنولوژی استفاده کنند، فرزندان نیز نسبت به استفاده از آن کنجکاو و ترغیب می‌شوند. حال باید دید آیا والدین مجازند چنین وسایلی را در اختیار فرزندانشان قرار دهند؟

دکتر محمود حریرچی، متخصص سلامت عمومی در گفت‌وگویی، درباره تبعات استفاده زودهنگام کودکان از تکنولوژی معتقد است که استفاده زیاد کودکان از وسایلی همچون تبلت وموبایل می‌تواند خلاقیت کودک را از بین ببرد، چرا که خلاقیت از سنین کودکی شکل می‌گیرد و کودک باید بیاموزد آنچه را که می‌خواهد با آن سرگرم شود خودش بسازد، اما تکنولوژی همه چیز را آماده در اختیار کودک قرار می‌دهد و به او اجازه فکر کردن نمی‌دهد.

حریرچی در ادامه افزود: اصل مساله این است که باید دید چرا کودکان از این تکنولوژی‌ها استفاده می‌کنند؟ والدین نمی‌توانند برای کودکان خود وقت بگذارند بنابراین برایشان وسایلی تهیه می‌کنند تا سرگرم کننده باشد.

وی با بیان اینکه خانواده‌ها باید احساس مسئولیت کنند، اظهار کرد: خانواده‌ها باید آموزش بینند و بیاموزند که اعتماد به نفس لازم را به کودکانشان بدهند. آنها باید آگاهی پیدا کنند که چه خطراتی کودکانشان را تهدید می‌کند مثلا مضرات استفاده از موبایل به والدین آموزش داده شود.

سن و زمان مناسب برای بازی کودکان با تبلت و آسیبهای پیش‌رو
وی در راستای آموزش به خانواده‌ها، ساخت برنامه‌های آموزشی در رسانه را مهم می‌داند اما ضمن بیان اینکه برنامه‌های موثر در این زمینه تولید نمی‌شود افزود: رسانه‌ها تنها اعلام خطر می‌کنند در حالی‌که آنها باید به فکر ارائه راه حل باشند. باید برنامه‌هایی تولید شود که کارشناسانه باشد اما در این قضیه تنبلی می‌کنیم و صدمه‌اش را بعدها متوجه می‌شویم.

این متخصص سلامت معتقد است که سن استفاده از تکنولوژی بستگی به محیط رشد کودک دارد اما به طور معمول از سه سالگی به بعد می‌تواند از این وسایل استفاده کند. از سوی دیگر خانواده‌هایی هستند که به علت شاغل بودن پدر و مادر تبلت و موبایل را جایگزینی برای پر کردن خلأ خودشان می‌دانند در حالی که برخی روان‌شناسان این روش را توصیه نمی‌کنند.

حریرچی مهد کودک‌ها را جایگزین تقریبا مناسبی برای پر کردن خلأ والدین شاغل دانست و عنوان کرد: روی سیستم مهد‌کودک‌ها کنترلی نیست و مربی‌های مهد آموزش دیده نیستند، در حالی که آنها باید روش‌های یادگیری را بلد باشند و بدانند چگونه باید با کودکان رفتار کرد.

وی سپس با هشدار اینکه جای خالی خانواده امروزه احساس می‌شود بیان کرد: همه خانواده‌ها باید روان شناس شوند و اطلاعات کافی درباره تربیت کودکان داشته باشند.

هم چنین دکتر  فیروزی، روانپزشک و روان درمان کودک نیز در گفت‌وگویی، درباره تبعاتی که ممکن است استفاده زودهنگام از تکنولوژی برای کودکان داشته باشد معتقد است: تمرکز کودکانی که زیاد از تکنولوژی استفاده می‌کنند در آینده روی دروس کم خواهد بود و دچار افت تحصیلی می‌شوند.

وی کاهش اعتماد به نفس کودکان را از دیگر معایب استفاده از تکنولوژی دانست و عنوان کرد: کودک باید بتواند به اسباب بازی مسلط باشد و دائما برنده شود تا احساس توانمندی کند و اعتماد به نفسش بالا رود؛ در بازیهای تبلت و موبایل این اتفاق نمی‌افتد و کودکان پیاپی دچار شکست می‌شوند، درنتیجه اعتماد به نفس آنها پایین می‌آید.

وی ادامه داد: این کودکان در ارتباط گیری با هم سن و سالانشان نیز دچار مشکل می‌شوند چرا که بیشتر سرگرم تبلت و موبایل خواهند بود و ارتباطشان با اطراف قطع می‌شود.

فیروزی با بیان اینکه والدین آموزش کافی درباره فرزند پروری ندیده‌اند گفت: پدر و مادرها با کودکان خود بازیهای فعالیتی انجام نمی‌دهند بلکه از سنین پایین بازی‌های فکری تهیه و تصور می‌کنند این عمل می‌تواند قدرت ذهنی کودک را بالا ببرد، در حالی که از لحاظ تقویت حس و حرکت نسبت به شناخت اولویت دارد و اگر کودک خوب رفتار حرکتی نکرده باشد، در مسائل و حل ریاضی دچار مشکل خواهد بود.

وی سپس درباره سن مناسب استفاده از موبایل و تبلت برای کودکان گفت: استفاده از تکنولوژی سن خاصی ندارد، اما اگر خانواده‌ها می‌خواهند از این وسایل برای کودکانشان استفاده کنند، اول باید بازیهای حرکتی و فعالیتی انجام شود. والدین می‌توانند اجازه استفاده از بازیهای تبلت و موبایل را به عنوان جایزه و امتیاز با در نظر گرفتن محدودیت زمانی در اختیار کودکان قرار دهند که زمان مناسب بین 1 تا 4 ساعت است.

این روان شناس در تشریح ویژگی‌های اسباب بازی خوب گفت: کودک باید بر اسباب بازی مسلط شود، ‌ارزان قیمت باشد، اسباب بازی خریده شده به دنیای واقعی کودک نزدیک باشد تا بتواند خلاقیت کودک را بالا ببرد، مثلا اسباب بازیهایی مثل وسایل آشپزخانه، وسایل دکتری و ... از وسایل واقعی شبیه سازی شده‌اند و می‌تواند تخیل کودک را تقویت کند .

وی هم چنین اظهار کرد: قبل از اینکه کودکان سنین پایین با تکنولوژیهایی مثل موبایل و تبلت آشنا شوند، باید حس‌های آنها مثل حس دیداری، شنوایی و ... تقویت شود، بعد از آن باید روابط بین اندام‌ها مثل ارتباط چشم و دست توسط بازیهای تقویتی شکل گیرد.

وی ادامه داد: وقتی کودکان با وسایلی مثل تبلت بازی می‌کنند از فعالیت باز می‌مانند در نتیجه هماهنگی بین اندام‌ها خوب شکل نمی‌گیرد و دچار مشکلات حسی و حرکتی می‌شوند.

فیروزی در پایان تجربه غربی‌ها در این زمینه را بیان کرد و گفت: آنها برای هر سن اسباب بازی خاص خود را دارند، مثلا تبلت‌هایی برای سنین پایین دارند که کودک دائم در آنها برنده می‌شود و در تقویت اعتماد به نفسشان موثر است.

به فرزندتان فحش ندهید!


فحش دادن به کودک, تنبیه کودک,کودک آزاری,تربیت کودک

 ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌چرخد. مربی مهد کودکی به زور به کودک غذا می‌دهد، موهایش را می‌کشد و او را هل می‌دهد؛ فردای آن روز پای تک‌تک خانواده‌ها به مهد فرزندشان در گوشه و کنار کشور باز می‌شود. عده‌ای تصمیم می‌گیرند مسئولیت نگهداری از کودک‌شان را در خانه برعهده بگیرند و عده‌ای به فکر ثبت نام فرزندشان در مهدکودک دیگر می‌افتند.

اگر شما هم در گروه والدینی هستید که به‌خاطر ترس از آزار دیدن فرزندتان به پاک کردن صورت‌مسئله و دور کردنش از اجتماع فکر می‌کنید، این پرونده را بخوانید. حتی شمایی که عاشقانه فرزندتان را دوست دارید، گاهی ناخواسته به یک کودک‌آزار تبدیل می‌شوید و حتی شمایی که برای رشد فرزندتان به آب و آتش می‌زنید، گاهی با بی‌خبری دست او را در دست یک کودک‌آزار می‌گذارید.

شاید شما هم مقصر باشید!
گاهی کودک توسط نزدیک‌ترین کسانش مورد آزار قرار می‌گیرد؛ حتی توسط مادر. چنین مادرانی نمی‌دانند که رفتارشان با کودک، چه لطمه بزرگی به وی می‌زند و او را دچار چه مشکلاتی می‌کند.

رفتارهایی از این دست، بسیار شایع و به عبارتی اپیدمی هستند، به همین سبب قبح‌شان را از دست می‌دهند. مادری که عصبانی می‌شود و بچه را در خیابان به شدت تکان می‌دهد یا سیلی می‌زند، بی‌آنکه به عواقب کارش فکر کند، به یک کودک‌آزار تبدیل می‌شود.

تنبیه‌ها و فشارهای روانی و جسمی در خانواده‌هایی که می‌خواهند به هر قیمتی فرزندان منضبطی بار بیاورند، نمونه دیگری از رفتارهایی است که به اسم تربیت با کودک و نوجوان اعمال می‌شود اما درواقع کودک‌آزاری به‌شمار می‌آید. اولین گام برای اصلاح رفتارهای غلط در زمینه کودک‌آزاری، آشنایی با انواع کودک‌آزاری و مصادیق آن است. پس در ادامه مطلب با رفتارهایی که در همه جای جهان کودک‌آزاری به‌شمار می‌آید، آشنا شوید.

به کودک‌تان بی‌توجهید؟
بی‌توجهی شاید شایع‌ترین نوع کودک‌آزاری باشد. والدینی که کودک‌شان را نادیده می‌گیرند، از متهمان اصلی آزار کودکان هستند. آزاری که اغلب دیده نمی‌شود و کسی به‌خاطرش مجازات نمی‌شود. به موارد زیر توجه کنید:

- مادری که به‌خاطر به هم خوردن تناسب اندامش، به نوزاد شیر نمی‌دهد و به او شیر خشک می‌خوراند، او را در معرض ابتلا به بیماری های جسمی و روحی قرار می‌دهد.

- پدر و مادری که برای بچه‌شان به اندازه کافی وقت نمی‌گذارند یا فرزندشان به جای غذای خانگی و سالم دائم فست‌فود می‌خورد و درنتیجه دچار چاقی و انواع بیماری‌هایی می‌شود که ناشی از چاقی هستند.

- پدر و مادری که در کوچه و خیابان برای شوخی یا تنبیه خود را از دید کودک خارج می‌کنند تا خیال کند گم شده و به این وسیله تنبیه شود یا خودشان تفریح کنند.

- پدر و مادری که به نظافت و بهداشت کودک بی‌توجه هستند. بچه لباس کثیف می‌پوشد و دیربه‌دیر حمام می‌کند. زیر ناخن‌های بلندش همیشه کثیف است و تذکری بابت شست‌وشو نمی‌گیرد.

- پدر و مادری که نسبت به آموزش و تربیت بچه بی‌تفاوت هستند و درنتیجه انسان بی‌اطلاع و بی‌تربیتی را به دست جامعه و طبیعت می‌سپارند.

- پدر و مادری که به هر دلیلی به بچه محبت نمی‌کنند. برایش وقت نمی‌گذارند. با او حرف نمی‌زنند. وقتی بچه حرف می‌زند، گوش نمی‌کنند و با شخص دیگری صحبت می‌کنند.

-موارد بی‌شماری در این باره وجود دارد و این مثال‌ها تنها مشتی از خروار هستند.

روانش خط‌خطی شده؟
آزار روانی را آزار خاموش می‌نامند. مصادیق آزار روانی از نظر شیوع و عادی شمرده شدن شباهت فراوانی به بی‌توجهی دارد. اما خلاف روشن بودن و عادی بودن، این رفتارهای غلط صدمات روانی جبران‌ناپذیری به کودک وارد می‌کنند و حتی در آزار روانی، اثرات سوء بدرفتاری با کودک بیشتر و مخرب‌تر است. می‌توانید در ادامه با نمونه‌هایی از آزار روانی آشنا شوید:

-  تحقیر کردن، فحش دادن، مقایسه کردن و کسی را به رخ کشیدن، تمسخر، مقابل دیگران از بدی‌های کودک حرف زدن و .. همگی حس حقارت را به کودک القا می‌کنند.

-  حبس کردن کودک در اتاق برای تنبیه و در را به رویش قفل کردن.

-  محدود کردن بیش از حد کودک یا نوجوان؛ بعضی والدین حتی تا سنین نوجوانی کودک را از حقوق طبیعی‌اش محروم می‌کنند. مثلا به او اجازه نمی‌دهند با هم سالانش بازی کند. نمی‌گذارند با هم‌کلاسی‌هایش رفت‌وآمد داشته باشد یا صحبت کند.

- مادری که به دلیل اختلاف با شوهرش، کودک را به حال خود می‌گذارد و خانه را به حالت قهر ترک می‌کند. حس ناامنی کودک حتی در بزرگسالی هم او را رها نخواهد کرد و این آسیب کمی نیست.  

بدنش کبود شده؟
تقریبا می‌شود گفت همه جای دنیا افراد بالغی که کودکان و نوجوانان را کتک می‌زنند، پیدا می‌شوند، اما این امر بیشتر در جوامع سنتی رواج دارد. مضاف براینکه برخی کتک زدن را نوعی روش تربیتی و ابزاری برای بزرگ کردن صحیح بچه می‌پندارند. مصادیق آزار جسمانی کودک به‌خاطر آسیبی که به جسم وارد می‌شود، کاملا آشکار است چون اغلب با کبودی نواحی مختلف بدن، شکستگی استخوان‌ها، خراش‌ها و زخم‌های مختلف همراه است. حتی تکان دادن بچه و هر رفتار خشونت‌آمیز دیگری هم می‌تواند آزار جسمی کودک به حساب بیاید.

این آسیب جبران‌ناپذیر است
هرچند انواع دیگر کودک‌آزاری در جوامع سنتی مورد توجه و پیگیری قرار نمی‌گیرد و سهل انگاشته می‌شود، ولی آزار جنسی حتی در این جوامع هم بسیار حساسیت‌برانگیز است. کودک به طور کاملا طبیعی در سنین کودکی ممکن است نسبت به اعضای بدن کودک دیگری کنجکاوی داشته باشد و این کنجکاوی را با سؤال کردن، نگاه کردن و دست زدن به او نشان دهد.

 در این صورت هرگز آزار جنسی صورت نگرفته است. آزار جنسی زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد بالغ با کودک رفتارهای جنسی انجام می‌دهد. بوسیدن، لمس کردن و انجام عمل جنسی با کودک به طور قطع و یقین کودک‌آزاری است. کودک به اقتضای سنش درکی از عمل جنسی ندارد و به همین دلیل اساسا نمی‌تواند گرایشی به رابطه جنسی داشته باشد. یک فرد بالغ نسبت به آنچه انجام می‌دهد آگاه است ولی کودکی که مورد آزار جنسی قرار می‌گیرد هیچ درکی از کاری که با او می‌کنند ندارد بنابراین تنها مقصر کودک‌آزاری، فرد بالغ است و بس.

فاجعه از کجا می‌آید؟
نمی‌توانید فرزندتان را در خانه حبس کرده و با این راه امنیتش را تضمین کنید. کودک شما در همین دنیایی زندگی می‌کند که هزاران نفر از همسالانش قربانی کودک‌آزاری می‌شوند و  پیش از امتحان کردن هر راهی برای پیشگیری باید بدانید در چه دنیایی زندگی می‌کنید.

چرا کودک‌آزاری اتفاق می‌افتد؟
هر نوع سوء‌رفتاری که موجب لطمه دیدن تن و روح کودک شود، کودک‌آزاری به‌شمار می‌آید و متاسفانه در همه جای دنیا این پدیده به شکل اپیدمی وجود دارد.

نتیجه مطالعاتی که در کشورهای پیشرفته صورت گرفته نشان می‌دهد اغلب مجرمان جنسی، خودشان قربانی کودک‌آزاری بوده‌اند و در کودکی مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفته‌اند. آنها با مشکلات متعدد هیجانی، رفتاری و ارتباطی دست به گریبان هستند و هیچ یک از مشکلات‌شان حل نشده است. فقر الزاما عامل کودک‌آزاری نیست. با این وجود، درصد بالایی از کودک‌آزارها به خانواده‌های بسیار فقیری تعلق داشته‌اند. بیکاری هم از دیگر عوامل بروز کودک‌آزاری شناسایی شده است. مخصوصا اگر فقر و بیکاری توام شوند، زمینه را بیش ازپیش برای کودک‌آزاری فراهم می‌کنند.

در دنیا چه می‌گذرد؟
در کشورهایی که آمار دقیقی از آزار کودکان ارائه می‌شود، متوجه شده‌اند میزان کلی این آزارها کاهش پیدا کرده اما میزان مرگ‌و‌‌میر کودکان در اثر کودک‌آزاری بالا رفته است.

امروزه در بعضی کشورهای اروپایی و آمریکایی مثل آلمان، سوئد، اسپانیا، فرانسه و ایالا‌ت‌متحده مجازات بسیار سختی در انتظار کودک‌آزار است. به‌عنوان مثال در آلمان و سوئد اگر سن کودک‌آزار بالای 25 سال باشد، طبق قانون و با تایید کمیسیون پزشکی فرد مجرم به وسیله دارو عقیم می‌شود.  

فحش دادن به کودک, تنبیه کودک,کودک آزاری,تربیت کودک

  زندگی چطور می‌گذرد؟
آسیب‌دیدگی در دوران کودکی اگر به‌موقع بهبود پیدا نکند، در کودکی و بزرگسالی مشکلات بزرگی را به‌وجود خواهد آورد. نیمی از بستری‌های روانپزشکی در کودکی آزار دیده‌اند. افرادی که در دوران نوزادی مراقبت خوبی ازشان به عمل نیامده است، در بزرگسالی دچار ناراحتی‌های بسیار می‌شوند.

نوزادی که آزار دیده، دیرتر زبان باز می‌کند، در بزرگسالی نمی‌تواند ادرار و مدفوعش را کنترل کند،در مدرسه نمی‌تواند با همسالانش ارتباط خوبی برقرار کند، سطح نمرات این کودکان معمولا پایین است،در حوزه‌های رفتاری و اجتماعی مشکل داشته و زندگی اجتماعی نابسامانی دارند. اینها حتی در ازدواج، رفتارهای خشونت‌باری از خود نشان می‌دهند. همچنین ریسک ابتلا به بیماری‌های روانپزشکی مثل افسردگی، اضطراب، اختلالات رفتاری و... تا حد زیادی در قربانیان کودک‌آزاری بالا می‌رود.  باتوجه به این آسیب‌ها لزوم درمان آسیب‌دیدگی به‌موقع در کودکی روشن می‌شود.

چطور درمانش کنیم؟
اگر متوجه شدید کودک مورد آزار قرار گرفته، خودتان دست به کاری نزنید. مشکلات روانی بعد از این اتفاق آنقدر پیچیده است که به تنهایی نمی‌توانید وضعیت را به حال عادی برگردانید. معمولا در چنین مواردی خانواده آنقدر درگیر شکایت از کودک‌آزار و طی مراحل قانونی می‌شود که کودک در این میانه فراموش می‌شود. غفلت در درمان زودهنگام کودک، می‌تواند آینده‌اش را تباه کند؛ چون تاثیرات کودک‌آزاری بسیار مخرب است و اگر درمان نشود،مشکلات بیشتری را به دنبال می‌آورد. ضمن اینکه شما هر قدر هم دلسوز و مهربان باشید علم پزشک را ندارید و شاید راهکاری که به نظر شما سودمند می‌رسد، از نظر علمی غلط باشد بنابراین درمان را تا زمان بهبود کامل کودک (به تشخیص پزشک) ادامه بدهید.

از کجا بفهمیم آزار دیده است؟
-برای والدینی که به کودک اهمیت می‌دهند، تشخیص ناراحتی کودک کار سختی نیست. کافی است از کنار تغییرات رفتاری به سادگی عبور نکنند.

-  کودکی که مهد یا مدرسه می‌رود، ولی یک مرتبه بدون دلیل دیگر نمی‌خواهد به مدرسه برود و مدام بهانه می‌آورد تا در خانه بماند.

-  کودکی که از یک فرد خاصی می‌ترسد و با دیدنش پنهان می‌شود یا گریه سر می‌دهد؛ ممکن است این فرد مربی مهد یا معلمش باشد، یا یکی از افراد فامیل.

-   کودکی که از کابوس‌های شبانه و مکرر خلاص نمی‌شود.

-   کودکی که حالتی شبیه به حالت مسخ به او دست داده است. تمام روز را یک گوشه کز می‌کند و حتی اگر پیشنهادهای جالب به او بدهید، به هیجان نمی‌آید.

-   کودکی که نظم خوابش به هم خورده یا ممکن است با هر صدای کوچکی از جا بپرد، بترسد یا گریه کند.

-  کودکی که آزار را در بازی‌هایش شرح می‌دهد. اگر در بازی‌های کودک مورد مشکوکی دیدید، آن را صرف بازی یا اشتباه کودک تلقی نکنید.

-   کودکی که مورد آزار جنسی قرار گرفته، عروسک‌هایش را لخت می‌کند و به بدن آنها دست می‌زند. در صورت مشاهده هر رفتار این چنینی که در قالب کودکی نمی‌گنجد، مسئله را جدی بگیرید.

- بعضی نشانه‌ها ظاهری هستند و راحت‌تر کشف می‌شوند؛ مثلا درد در ناحیه پشت، کبودی، اثر سوختگی، التهاب پوست، یبوست بدون منشا تغذیه‌ای و بی‌اختیاری ادرار و...

- بچه‌هایی که دچار سوزش، خارش، عفونت و ترشح در ناحیه تناسلی می‌شوند را حتما برای مداوا پیش پزشک ببرید.

از کودک چطور سؤال کنیم؟
اگر نشانه‌ای دیدید، آرامش خود را حفظ کنید. نحوه برخورد شما می‌تواند یک بار برای همیشه او را به سکوت یا اطمینان وادارد. خیلی وقت‌ها کودک از نحوه برخورد والدین آسیب می‌بیند.  وقتی مادر آشفته و ناراحت است. کودک با خودش فکر می‌کند که مقصر این ناراحتی‌ها اوست و علاوه بر حس گناه دیگر درباره خودش با مادر حرف نمی‌زند.

-  سؤال کنید، ولی لحن‌تان حین سؤال کردن خوب و آرام باشد.

-  هیچ‌وقت از بچه‌ها سؤالات مستقیم نکنید. کودک در مواجهه با سؤالات مستقیم و بی‌پرده راه انکار را پیش می‌گیرد. هرچه سن کودک کمتر باشد، باید سؤالات غیرمستقیم‌تر طرح شوند.

-  کودکانی که مورد آزار قرار می‌گیرند تهدید می‌شوند که اگر با کسی درباره این موضوع صحبت کنند، بلایی سرشان خواهد آمد. کودک‌آزار برای محکم‌کاری کودک را به مرگ پدر و مادرش تهدید می‌کند. به شکل غیرمستقیم به کودک این اطمینان را بدهید که تحت هر شرایطی از او حمایت می‌کنید.

چطور بچه‌ها را آگاه کنیم؟
آگاهی دادن به کودک هم راهکار پیشگیرانه‌ای است که خانواده‌ها نباید از آن غفلت کنند. بعضی معتقدند اگر با بچه درباره این موضوع صحبت شود، چشم و گوشش باز می‌شود. این افکار غلط را دور بریزید. نادیده انگاشتن کودک‌آزاری راه‌حل مقابله با آن نیست. روش‌هایی هست که والدین هوشیار با استفاده از آنها کنترل امور کودک را- حتی در زمان غیاب‌شان- در دست می‌گیرند.

- در سال‌های اول دبستان می‌توانید با کودک در محیطی دوستانه صحبت کنید. سعی کنید طوری فضاسازی کنید که کودک متوجه نشود با مسئله غیرعادی‌ای مواجه است. حین بازی یا گردش و در موقعیت مناسب با او در مورد اعضای بدن انسان صحبت کنید. هرچه صحبت‌های‌تان شیرین‌تر و جذاب‌تر باشد، تاثیر آموزش شما روی کودک‌تان بیشتر خواهد شد.

-  به کودک بگویید یک سری از قسمت‌های بدن هستند که جزء مامان، بابا و دکتر فرد دیگری حق ندارد آنها را ببیند. حتی اگر کسی خواست آن قسمت‌ها را نشانش دهید، این کار را انجام ندهید.

-  به کودک بگویید اگر کسی خواست به قسمت‌های خاص بدنش دست بزند، بزرگ‌تر‌ها را با خبر کند.

-  مرزهای کودک را نشانش بدهید. به او بگویید چه کسانی تا چه حدی می‌توانند در آغوشش بگیرند، ببوسندش و لمسش کنند.

- در این کار افراط نکنید. کودک اگر متوجه حساسیت بیش از حد شما شود، خودش هم حساس می‌شود و این مسئله برایش خوب نیست.

چطور پیشگیری کنیم؟
-  خودتان کودک‌آزار نباشید! هیچ یک از چهار نوع آزار را بر کودک روا ندارید.

-  اگر بناست کودک‌تان را به مهد بفرستید، حتما در انتخاب مهدکودک دقت کنید. درباره نوع آموزش، مربیانی که آنجا کار می‌کنند و بهداشت محیط حسابی تحقیق کنید.

-  گاهی سر زده و بدون اطلاع قبلی به مدرسه و مهدکودک بروید و ببینید رفتار پرسنل با کودکان چگونه است.  به مدارس و مهدکودک‌هایی که به دوربین مداربسته مجهز هستند بیشتر می‌شود اطمینان کرد.

- این حساسیت را در مورد تمام کسانی که قرار است با کودک در ارتباط باشند، داشته باشید، حتی راننده سرویس را از قلم نیندازید. اغلب کودکان توسط کسانی آزار می‌بینند که خانواده به آنها بیشترین اعتماد را دارد.

- از کودک‌تان بخواهید هر روز برای‌تان تعریف کند که چه کارهایی انجام داده است. البته مبالغه نکنید. اما فضای اعتماد را به وجود بیاورید و به کودک‌تان القا کنید که همیشه، بدون قضاوت در موردش، می‌توانید محرم اسرار او باشید.

 

افکار و عادت های وسواسی می تواند برای بچه ها بسیار آزاردهنده باشد

درمان وسواس کودک

عادت های وسواسی

اختلال وسواس در کودکان به صورت تفکرات مزاحم و تکرار کلیشه وار رفتارهای خاصی بروز می کند که موجب برانگیختگی و نگرانی آنان می شود.

  وسواس در کودکان به اشکال متفاوت و پیچیده ای بروز می کند که شناخت این نشانه ها توسط والدین می تواند به آنها کمک زیادی کند.

در وسواس برخی افکار، اعمال و گاهی تصاویری مزاحم در ذهن فرد ایجاد می شود که قادر به کنترل آنها نیست. فکر وسواسی فکری است که مدام در ذهن فرد تکرار و سبب اضطراب شخص می شود. اعمال وسواسی به مجموعه رفتارهایی گفته می شود که فرد برای کم کردن فکر وسواسی و اضطراب ناشی از آن انجام می دهد.

افکار وسواسی
نگرانی زیاد درباره رخ دادن اتفاق بد و ناگوار، تکرار کردن کلمات یا عبارات، عدم اعتماد و خودناباوری، تمیز کردن بیش از حد، تکرار چک کردن ها، شستن مرتب دست ها، کندن مو یا پوست، تعدادی از این افکار وسواسی هستند.

افکار و عادت های وسواسی می تواند برای بچه ها بسیار آزاردهنده باشد و باعث استرس و نگرانی آنها شود. گاهی افراد از دلیل وسواس عادت ها و افکار تحمیلی خیلی آگاه نیستند اما اغلب می ترسند که اگر این عادت را ترک کنند اتفاق بدی رخ دهد یا کنترل ذهنشان را از دست بدهند.

بچه هایی که استرس دارند یا زندگی شان با تغییرات بزرگ و ناگوار مثل استرس امتحان، اختلافات خانوادگی، انزوای اجتماعی یا مصیبت بزرگ همراه بوده است بیشتر دچار مشکل وسواس می شوند. معمولا این کودکان خیلی نگران و آشفته هستند ومی ترسند دیگران فکر کنند آنها دیوانه اند. 

 

علت وسواس در کودکان چیست؟
روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری تاکنون نتوانسته اند علت و زمان دقیق شروع این اختلال را شناسایی کنند، ولی همگی بر این نکته اذعان دارند که عوامل چندی اعم از: وراثت، روش های تربیتی والدین، ویژگی های خانوادگی، نابهنجاری کارکرد سیستم عصبی و آشفتگی های خلقی در بروز این اختلال در کودکان دخالت دارند. اعضای خانواده و مدرسه باید به این نکته توجه کنند که بروز این گونه افکار و اعمال به هیچ عنوان تقصیر کودک نیست و کاملاً با افکار عادی کودک تفاوت دارد. برای مثال کودکی که فکر باز بودن شیر گاز او را به ستوه آورده است، بارها و بارها با امتحان کردن شیر گاز سعی می کند اضطراب و تشویش خود را کاهش دهد، و یا کودکی که نگران کثیف بودن دست هایش است، ممکن است چندین بار دست های خود را بشوید تا حدی که پوست دست هایش حساس و قرمز شوند، و یا کودکی که از درست بودن مشق ها و امتحانش شدیداً مضطرب است، ممکن است بارها و بارها آن را پاک کند و دوباره بنویسد.

 بچه هایی که استرس دارند، بیشتر دچار مشکل وسواس می شوند

 

تکرار نشانه وسواس است
بچه های وسواسی ممکن است در رفتار یا نحوه صحبت کردنشان تکرار وجود داشته باشد. برای مثال تکرار جملات، سوال پرسیدن زیاد و گاهی صرف کردن مدت زمان زیادی برای انجام تکالیف در رفتارهایشان دیده شود. بروز رفتارهای وسواسی در کودکان نسبت به بزرگسالان کمی پیچیده تر است به همین دلیل شناخت این نشانه ها می تواند به والدین در تشخیصوسواس در کودکان کمک زیادی کند.

برای مثال بعضی از بچه ها عادت دارند وقتی از خیابان رد می شوند با پا به اتومبیل های اطراف خود ضربه بزنند زیرا تصور می کنند اگر این کار را انجام ندهند به والدین آنها آسیب خواهد رسید. درواقع فکر وسواسی آسیب به والدین خود را به صورت عمل وسواسی یعنی ضربه زدن به اتومبیل نشان می دهد. ممکن است کودک وسواسی تمایل به داشتن تعداد مشخصی مداد داشته باشد. برای مثال ابراز می کند که حتما باید 4 مداد در جامدادی اش داشته باشد.

 

 چگونه بفهمیم کودک یا نوجوان ما دچار افکار یا رفتار وسواسی شده است؟
آیا آنها وقت زیادی برای انجام کار عادی صرف می کنند: مثل شستن دست یا لباس پوشیدن؟
آیا آنها وقت زیادی برای انجام تکلیف مدرسه صرف می کنند؟
آیا آنها وقت زیادی برای شروع یک کار صرف می کنند؟
آیا آنها کار خود را چند بار چک و بررسی می کنند؟
آیا نگران مرتب کردن و گذاشتن اشیا سر جای خود هستند؟
آیا آنها رفتار خاصی را خیلی تکرار می کنند مثل لمس کردن کلید برق یا دسته در؟
آیا آنها بیش از حد به اعداد و کلمات توجه نشان می دهند؟
آیا به نظم و تقارن خیلی اهمیت می دهند؟


تاثیرات منفی وسواس
وسواس به عزت نفس و خودباوری کودک آسیب وارد می کند و حتی به تدریج خانواده و اطرافیان، کودک را به عنوان یک فرد تنبل و مایه زحمت می شناسند. کودکی که مدت زیادی را با وسواس سپری کرده دوران مهمی از رشد خود را از دست داده است. چون همان طور که می دانید کودکان در هر مرحله ای از رشد خود مهارت های متفاوتی را به دست می آورند ووسواس مانع کسب این مهارت ها در دوره های مختلف رشد کودک خواهدشد.

علاوه بر این، وسواس باعث ایجاد ترس، استرس، خواب ناکافی، افسردگی، احساس خجالت و شرمندگی، بی قراری، مشکلات اجتماعی، میل به تنهابودن، کندی در انجام تکالیف و درنتیجه افت تحصیلی می شود. خیلی وقت ها کودکان وسواسی توسط همسالان خود مورد تمسخر قرار می گیرند و اگر والدین بخواهند رفتار آنها را کنترل کنند این کودکان به پرخاشگری می پردازند. 

 وسواس به عزت نفس و خودباوری کودک آسیب وارد می کند

 

درمان وسواس
درمان وسواس هم به صورت دارویی و هم به صورت رفتاری و شناختی انجام می شود. از آنجا که وسواس بیماری مزمنی است درمان آن معمولا زمان بر است. بنابراین لازم است والدین در این زمینه صبر و حوصله به خرج دهند. بیماری وسواس به گونه ای است که حتی اگر درمان هم شود بعد از چندسال دوباره بروز می کند. با وجود این باید نسبت به درمان اقدام کرد چون همان طور که گفتیم این بیماری باعث آسیب رساندن به مراحل رشد کودک می شود. اگر بتوانیم نسبت به اصلاح این رفتار در کودک اقدام کنیم توانسته ایم تا حدودی باعث تقویت اعتماد به نفس او شویم. اگر وسواس در کودکی درمان نشود وی در بزرگسالی به فردی تبدیل خواهدشد که نگراش اضطرابی و وسواسی در او وجود خواهدداشت.

 

آیا والدین و اعضای خانواده می توانند در درمان کودک وسواسی نقش داشته باشند؟
زمانی که کودکی دچار مشکل وسواس می شود، اطرافیان او باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیری ندارد. وقتی آنان قصد درمان و بهبودی بیماری کودک را دارند، باید از هر جهت او را مورد حمایت خود قرار دهند. والدین باید سعی کنند آگاهی های خود را در زمینه نوع بیماری فرزندشان بالا ببرند و انتظارات و خواسته هایی در حد توان کودک از او داشته باشند.

 

آن ها باید بدانند که چنان چه همراه و مشفق کودک باشند، روند درمان او روز به روز تسریع  می گردد و رفتارها و افکار آزاردهنده کودک نیز به تدریج از بین خواهند رفت. اطرافیان باید بتوانند کمترین بهبودی کودک را تشخیص دهند و او را مورد تشویق و حمایت خود قرار دهند. در نظر داشته باشید هیچ کودک وسواسی ای بدون داشتن والدینی مضطرب، پریشان و مبتلا به اختلالات عصبی وجود ندارد. تمام اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حساس و هوشیار باشند. آنان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختی های درمان را راحت تر تحمل کند. خانه ای پرتنش و اضطراب هیچ گاه نمی تواند به کودک کمک کند تا با نگرانی و تشویش ناشی از شیوه های درمانگری مقابله نماید.

کودک لوس، کودکی گریزان از نظم و قانون است

راهکارهایی برای جلوگیری از لوس شدن کودک

 جلوگیری از لوس شدن کودک

  اگر شما یک زوج لوس پرور هستید و از لوس بازی های بچه خود کلافه شده اید، راه ساده اما سختی در پیش دارید. کافی است به قوانین احترام بگذارید و نرمش نشان ندهید. روان شناسان راه حل قدیمی جایزه به دلیل کار خوب و تنبیه به دلیل کار بد را هنوز هم راه مناسبی برای تقویت رفتار درست می دانند. کودک لوس کودکی گریزان از نظم و قانون است که توقع والدین را کمتر از سنی که در آن است برآورده می کند. این کودکان خودخواه، بهانه گیر و بی ملاحظه اند و درخواست هایشان جمع را به ستوه می آورد.

راهکارهای اصلاح کودکان لوس 
*  سعی کنید امکانات را فقط در شرایط معقول و طبق معیارهای پذیرفته شده درخواست به آنها بدهید.

* وسایل را فقط وقتی برایشان بخرید که استحقاق آن را داشته باشند و برایش کاری کرده باشند. نظم اتاق، مسواک زدن و ساعت خواب را مثل یک قانون تغییرناپذیر از او بخواهید.


* در صورت جار و جنجال او را به اتاقش ببرید و وادار کنید آنجا بماند تا عذرخواهی کند. ایستادن در یک گوشه، ماندن در اتاق، محروم شدن از برنامه مورد علاقه یا وسایل بازی از تنبیهات مناسبی است که می توانید به کار ببندید.

* اگر گریه کودک برای نیاز است، فورا نیازش را رفع کنید اما گریه ناشی از کج خلقی کوک باید نادیده گرفته شود.


* فرزند شما به شما علاقه دارد، حتی اگر گاهی به او تحکم کنید نگران نباشید که قاطعیت، شما را در نظر او نفرت انگیز جلوه می دهد. یک روز کودک بزرگ می شود و از شما به خاطر تربیت صحیح تان تشکر می کند و شما را علت همه موفقیت هایش می داند. همان طور که اگر کودکی لوس و ضعیف تربیت کنید، همیشه باید از او حمایت کنید و تا وقتی که زنده هستید او کودک لوس شماست و شما را برای این مشکل مقصر می داند.

* با کودک بحث و لجبازی نکنید، فقط قانون را یادآوری کنید و تنبیه متناسب با قانون شکنی را اعمال کنید.

* البته کودکان زیر چهار سال چیزی زیادی از قانون نمی فهمند و پس از آن هنوز با بهانه جویی از انجام وظایف خود طفره می روند، اما با آغاز شش سالگی می توانند مشتاقانه قوانین را دنبال و در سن نوجوانی مثل یک بزرگسال عمل کنند.

*  کاری که می خواهید کودک انجام ندهد (مثل بازی کردن با غذا) شما یا فرزند بزرگ ترتان نیز نباید انجام دهید تا به شکل یک قانون درآید. وادارکردن کودک به خوردن غذایی خاص می تواند عق زدن و تف کردن غذا را به بار بیاورد، اما قانون بچه های گرسنه شیرینی نمی خورند، می تواند کمک کند.


* شما اسباب بازی تمام وقت کودک نیستید. او باید بیاموزد خود را سرگرم کند و ساعاتی را در خلوت خود بگذراند و شما و کارهایتان را رها کند.او باید صبرکردن و انتظار و زحمت کشیدن برای حصول نتیجه را بیاموزد.


* بچه ها رفتار شما را تکرار می کنند، پس خود اولین مجری قوانین باشید.


* به دلیل قلدری، قدرناشناسی و طلبکار رفتار کردن کودک، هرگز برایش هدیه نگیرید. این کار رفتارهای بد او را تقویت می کند.

* در قوانین میان همسران باید توافق نظر و همدلی وجود داشته باشد وگرنه خیلی زود یک سوءاستفاده گر کوچک در خانه رشد می کند و بزودی باج گیری و توطئه چینی علیه والدین به سود خود را آغاز می کند.

آزمونی برای تشخیص کودکان بیش فعال



 

 

بیش‌فعالی ,کودکان بیش فعال

 

خیلی از پدر و مادرها فکر می‌کنند اگر فرزندشان جنب و جوش زیادی داشته و بازیگوش باشد، حتمابیش‌فعال است...

 

اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی، مشکل بسیاری از کودکان و البته نگرانی بسیاری از والدین است.

 

بعضی از والدین برعکس، حتی شیطنت و خرابکاری مفرط کودکشان را جدی نمی‌گیرند و آن را به حساب تیزهوشی و کنجکاو بودن او می‌گذارند.

 

این آزمون به شما کمک می‌کند دریابید فرزندتان به مشکل بیش‌فعالی و کم‌توجهی دچار است یا نه.

 

هنگام جواب دادن به سوال‌های زیر، این نکته‌ها را در نظر داشته باشید:

 

• سن فرزندتان را در نظر بگیرید.

 

• رفتار فرزندتان را در 6 ماه گذشته ملاک پاسخ دادن قرار دهید.

 

• توجه کنید که این آزمون به تنهایی نباید ملاک تشخیص یا درمان یک کودک باشد.

 

گزاره‌های زیر را بخوانید و برای هریک، یکی از گزینه‌های روبه‌رو را انتخاب کنید (امتیاز هریک از گزینه‌ها در مقابل آنها نوشته شده) و در نهایت، مجموع امتیازهایتان را حساب کنید و تفسیر آزمون را بخوانید.

 

قسمت اول:

 

1) فرزندتان به جزییات توجه نمی‌کند یا در انجام تکالیف مدرسه‌اش اشتباه‌های ناشی از بی‌دقتی دارد؟

 

2) به سختی می‌تواند توجهش را حین انجام یک کار و تا پایان آن حفظ کند؟

 

3) وقتی مستقیما با او صحبت می‌کنید، به نظر می‌رسد گوش نمی‌دهد؟

 

4) باوجود داشتن میل باطنی به انجام کارها و فهمیدن دستوراتی که به او داده می‌شود، به دستورات درست عمل نمی‌کند و نمی‌تواند کاری را به پایان برساند؟

 

5) به دشواری می‌تواند به وظایف و فعالیت‌هایش نظم دهد؟

 

6) کارهایی که به تلاش مداوم ذهنی نیاز دارند، دوست ندارد و از انجام آنها طفره می‌رود؟

 

7) وسایل لازم برای انجام کارها یا تکالیفش را گم می‌کند؟ (مداد، کتاب، اسباب بازی و ...)

 

8) صداها یا محرک‌های دیگر به آسانی حواسش را پرت می‌کنند؟

 

9) در فعالیت‌های روزانه‌اش فراموشکار است؟

 

10) با دست‌هایش ور می‌رود یا پاهایش را تکان می‌دهد و وقتی نشسته، سر جایش وول می‌خورد و می‌لولد؟

 

11) مواقعی که لازم است سر جایش بنشیند، صندلی را ترک می‌کند؟

 

12) مواقعی که لازم است سر جایش بنشیند، بیش از حد به دور و اطراف می‌دود و از صندلی‌ها بالا می‌رود؟

 

13) انجام بازی‌های بی‌سر و صدا برایش دشوار است؟

 

14) تمام روز در حال حرکت است، انگار در بدنش موتور کار گذاشته‌اند؟

 

15) بیش از حد حرف می‌زند؟

 

16) وقتی از او سوال می‌پرسید، قبل از اینکه سوال تمام شود، با عجله جواب می‌دهد؟

 

17) رعایت نوبت برایش دشوار است؟

 

18) وسط حرف دیگران یا کار آنها می‌پرد؟

 

19) با بزرگسالان بحث می‌کند؟

 

20) از کوره در می‌رود؟

 

21) آگاهانه از خواسته‌ها و قوانین بزرگسالان سرپیچی می‌کند؟

 

22) عمدا دیگران را اذیت می‌کند؟

 

23) دیگران را مسوول خطاها یا بدرفتاری‌های خود می‌داند؟

 

24) حساس است و به سادگی از دیگران می‌رنجد؟

 

25) عصبانی یا بی‌میل است؟

 

26) کینه‌توز است و دوست دارد تلافی کند؟

 

27) قلدری می‌کند، دیگران را تهدید می‌کند یا می‌ترساند؟

 

28) کتک‌کاری به راه می‌اندازد؟

 

29) برای فرار از کارهایی که باید انجام دهد، یا خلاص شدن از دردسر، دروغ می‌گوید و دیگران را گول می‌زند؟

 

30) از مدرسه فرار می‌کند؟

 

31) دیگران را آزار فیزیکی می‌دهد؟

 

32) اشیا ارزشمند دزدیده است؟

 

33) عمدا وسایل دیگران را خراب می‌کند؟

 

34) اشیایی را به کار برده که می‌توانند صدمه جدی ایجاد کنند. (چاقو، چوب، آجر، اسلحه)

 

35) حیوانات را آزار می‌دهد؟

 

36) عمدا آتش روشن می‌کند که خرابی به بار بیاورد؟

 

37) بی‌اجازه وارد خانه یا محل کار یا ماشین کسی می‌شود؟

 

38) شب بدون اجازه از منزل بیرون می‌ماند؟

 

39) شبانه از منزل فرار کرده است؟

 

40) کسی را مورد سوءاستفاده جنسی قرار داده است؟

 

41) مضطرب، هراسان یا نگران است؟

 

42) به خاطر احتمال خطا، از امتحان چیزهای جدید می‌ترسد؟

 

43) احساس بی‌ارزشی یا حقارت می‌کند؟

 

44) به دلیل بروز مشکلات، خودش را سرزنش و احساس تقصیر می‌کند؟

 

45) احساس تنهایی می‌کند و حس می‌کند کسی او را نمی‌خواهد و دوست ندارد. می‌گوید: «کسی من را دوست ندارد.»

 

46) ناراحت، غصه‌دار یا افسرده است؟

 

47) نگران رفتار و ظاهر خود است و همیشه خجالت می‌کشد؟

 

تفسیر آزمون

 

اگر شما هم فکر می‌کنید فرزندتان بیش‌فعال است، این آزمون به شما کمک می‌کند تا این حدستان را ارزیابی کنید، اما دقت داشته باشید که این آزمون به تنهایی نمی‌تواند و نباید ملاک تشخیص قرار گیرد. همچنین پاسخ مثبت به یک یا چند سوال نشانه وجود مشکل نیست. برای تفسیر نمره‌های آزمون به نکته‌های زیر توجه کنید:

 

• الف) اگر بین سوال‌های 1 تا 9 حداقل به 6 سوال پاسخ «اغلب» یا «تقریبا همیشه» داده‌اید و در بین سوال‌های 48 تا 55 حداقل یک پاسخ «مشکل اندکی دارد» یا «مشکل جدی دارد» دارید، احتمالا کودکتان با اختلال کم‌توجهی روبروست.

 

• ب) اگر در بین سوال‌های 10 تا 18 حداقل به 6 سوال پاسخ «اغلب» یا «تقریبا همیشه» داده‌اید و در بین سوال‌های 48 تا 55 حداقل یک پاسخ « مشکل اندکی دارد» یا «مشکل جدی دارد» داشته‌اید، احتمالا فرزندتان با اختلال بیش‌فعالی روبرواست.

 

• ج) اگر هر دو نتیجه «الف» و «ب» را از آزمون گرفته‌اید، احتمالا کودکتان با اختلال بیش‌فعالی و کم‌توجهی (ADHD) روبراست.

 

قسمت دوم:

 

عملکرد کودک

 

48) عملکرد کلی فرزندتان در مدرسه چگونه است؟

 

49) خواندن فرزندتان چگونه است؟

 

50) نوشتن فرزندتان چگونه است؟

 

51) ریاضی فرزندتان چگونه است؟

 

52) ارتباط او با والدینش چطور است؟

 

53) ارتباط او با خواهر و برادرش چطور است؟

 

54) ارتباط او با همسالانش چطور است؟

 

55) مشارکت او در فعالیت‌های جمعی (مانند بازی‌های تیمی) چگونه است؟

 

چه می‌توان کرد؟

 

اگر نتایج الف، ب، یا ج گرفته‌اید، حتما فرزندتان را نزد یک روان‌پزشک یا روان‌شناس ببرید. تشخیص اختلال کم‌توجهی و بیش‌فعالی (ADHD) به این سادگی‌ها نیست. حتی بعد از انجام این آزمون نیز نمی‌توان به تشخیص قطعی رسید، بنابراین بهتر است قبل از اینکه هرگونه برچسبی به فرزندتان بزنید، برای ملاقات با یک روان‌پزشک یا روان‌شناس برنامه‌ریزی کنید. بدون مشورت با روان‌پزشک در مورد وضعیت فرزندتان تصمیم نگیرید و به خصوص در حضور کودک در مورد بیش‌فعالی حرفی نزنید.

رفتار با کودکان عقب مانده ذهنی

رفتار با کودکان عقب مانده ذهنیپسرک با چشمان ریز شده و صورت پف کرده، چپ چپ مسافران را نگاه می کرد. از وقتی که سوار اتوبوس شده بودند و او در کنار مادرش آرام گرفته بود تا حالا که نیمی از مسیر را طی کرده بودند، پسرک همین طور مبهوت و نگران به مردی چشم دوخته بود که با نگاه های خود دائما او را زیر نظر داشتند.

رفتار با کودکان عقب مانده ذهنی,رفتار با کودک عقب مانده ذهنی,نحوه برخورد با کودکان عقب مانده ذهنی,[categoriy]

رفتار با کودکان عقب مانده ذهنی,رفتار با کودک عقب مانده ذهنی,نحوه برخورد با کودکان عقب مانده ذهنی,چگونگی رفتار با کودکان عقب مانده ذهنی,مشاوره خانواده ،روانشناسی خانواده

چند جوان که اول کمی آرام و مرموز با هم می خندیدند حالا چیزهایی به یکدیگر گفته و بعد با اشاره به پسرک می خندیدند.
زن دیگر تحمل این وضع را نداشت. در اولین ایستگاه دست پسرک را گرفت و از اتوبوس خارج شد، اما هنوز هم صدای خنده آن چند جوان آزارش می داد.
عقب ماندگی ذهنی یا نارسایی رشد قوای ذهنی، موضوع تازه و بدیعی نیست و همواره در طول حیات بشر، افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند.
در گذشته های بسیار دور که بشر تمدن چندانی نیافته بود، این افراد را به دلیل بیماری شان دیوانه، مجنون و جن زده خوانده و آنها را محبوس کرده و یا به مرگ محکوم می کردند اما به تدریج از قرن هجدهم این نگرش تغییر یافت.
روان پزشک معروف فرانسوی، «فیلیپ پنیل»، در این زمان در اقدامی شگرف زنجیر را از دست و پای بیماران عقب مانده ذهنی باز کرد و برخلاف دیگران با ملاطفت به دلجویی از آنان پرداخت و حتی برای آنها برنامه های تفریحی و گردشی در نظر گرفت.
در واقع اولین دوره توجه به مسایل بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی، انقلاب کبیر فرانسه و برابری حقوق افراد اجتماع بود و انقلاب صنعتی، دولت ها را بهتعلیم و تربیت کلیه افراد کشور موظف کرد و از همین جا مساله آموزش وپرورش کودکان استثنایی نیز مورد توجه واقع شد.
و بالاخره در قرن بیستم بود که عقب ماندگی هایی که به علل اختلالات متابولیکی، نقص های کروموزومی، بیماری های مادر در دوران بارداری و عوارض زایمان و ده ها علت دیگر که باعث بروز این عوارض در کودکان می شوند، کشف شد و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.
اما نکته قابل توجه در این باره مشکلات گوناگونی است که خانواده، بستگان، آموزشگاهها، مراکز درمانی و افراد پیرامونی عقب ماندگان ذهنی با آنها مواجه هستند و شاید بی علت نباشد که پروفسور رابرت لافون، استاد بیماری های اعصاب و روان فرانسه مشکلات کودکان عقب مانده را تنها یک بیماری محسوب نمی کند بلکه آن را معضلی اجتماعی نیز برمی شمرد.
متاسفانه طبق نظر کارشناسان اکثر مردم شناخت صحیحی از توانایی معلولان ذهنی نداشته و این قشر از جامعه هنوز از رفاه اجتماعی برخوردار نیستند یعنی به عنوان یک انسان در جامعه احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی نداشته و فاقد یک زندگی مطلوب و معمولی هستند.
الف‌ـ‌ق، که دارای فرزندی ۱۲ ساله و مبتلا به سندرم دان (منگولیسم) است، با اعتقاد به این که رفتار اکثر افراد اجتماع با این کودکان و نوجوانان بسیار زننده و به دور از یک فرد آگاه است که در قرن ۲۱ زندگی می کند، می گوید: «چون چهره بیماران مبتلا به منگولیسم خاص بوده و از سایر افراد اجتماع متمایز است، بسیاری از مردم چپ چپ به آنها نگاه کرده و حتی از سلام و علیک با آنها نیز امتناع و خودداری می کنند و گمان می برند که ممکن است از سوی این بیماران مورد تهاجم و حمله قرار بگیرند. برخی افراد ناآگاه نیز با اشاره مستقیم انگشت این افراد را نشان می دهند و در این لحظات فقط خدا می داند که چه حالی به من و همسرم دست می دهد!»
وی در مورد توانایی های فرزندش می گوید: «بچه های مبتلا به این بیماری و یا کودکان عقب مانده ذهنی مثل سایر افراد اجتماع دارای بهره هوشی هستند ولی این بهره آنها کمتر از سایرین است.
بنابراین رفتار آنها شاید کمی با بقیه فرق کند ولی آنها هم یک انسان و ساکن این اجتماع هستند و حق دارند از تمام امکانات موجود مثل بقیه استفاده کنند. شاید اگر مردم از توانایی ها و احساسات پاک و بی آلایش این کودکان باخبر شوند، دیگر این گونه به آنها ننگرند، ولی اکثر مردم ترجیح می دهند تا جای ممکن خود را از این بیماران به دور نگه دارند.»
کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به بهره هوشی خود به چهار گروه عقب مانده های عمیق، شدید، متوسط و خفیف تقسیم می شوند که از این میان کودکان عقب مانده متوسط و خفیف با بهره هوشی (IQ) ۴۰ تا ۵۰ و ۵۰ تا ۷۰ قابلیت آموزش های اولیه را دارا بوده و نسبت به کودکان عقب مانده عمیق و شدید که تقریبا باید درآسایشگاه ها و مراکز ویژه معلولین نگهداری شوند، از وضعیت بهتری برخوردار بوده و خانواده ها می توانند با کمی تحمل و آموزش اصول نگهداری از کودکان عقب مانده، آنها را در محیط خانه و اجتماع نگهداری نمایند.
یک کارشناس مسایل خانواده و ژنتیک در این خصوص با اعتقاد به این که هنوز فرهنگ رفتار صحیح با معلولان ذهنی در کشور جا نیفتاده است می گوید: «هنوز برخی از افراد از روی ترحم و برخی نیز با تنفر و بیزاری به این گروه از افراد جامعه می نگرند.»
دکتر شبیری می افزاید: «در حالی که برخلاف تصور عمومی، افراد عقب مانده از هوش و حافظه بی بهره نبوده و همه آن ها به اختلالات حسی و حرکتی مبتلا نیستند، در افراد عقب مانده آنچه قابل تامل است، عدم تعامل طبیعی و لازم در زمینه های رفتاری، عاطفی، حسی و حرکتی است.»
اما در این میان نقش والدین نیز در تربیت اجتماعی کودک عقب مانده ذهنی نباید نادیده گرفته شود.
در حقیقت اولین گروهی که با این کودکان برخورد می کند والدین و افراد خانواده آنها هستند و در صورتی که آنها هم کودکان را طرد و مورد بی مهری و ناملایمات قرار دهند، کودک دیگر استعدادهای فطری خود را بروز نداده و عقب افتادگی خود را بغرنج تر می کند و البته این مورد در کودکان عقب مانده آموزش پذیر بیشتر صدق می کند.
دکتر بهروز میلانی فر، در کتاب روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی با اشاره به محدودیت های موجود در رشد شخصیت این کودکان معتقد است: سال های اول زندگی از مهم ترین مراحل رشد شخصیت کودک به شمار می رود، ولی متاسفانه سپردن کودکان عقب مانده در مراکز درمانی باعث جدایی کامل عاطفی بین کودک و اعضای خانواده می شود. از طرفی نقش مادر و اعضای خانواده برای رشد شخصیت کودک (چه طبیعی و چه عقب مانده) بسیار مهم است.
وی در بخش دیگری از این کتاب آورده است: رابطه کودک با مادر ابتدا یک نیاز فیزیولوژیک برای زنده ماندن است اما رفته رفته این رابطه به صورت یک ارتباط عاطفی در می آید و مادر از داشتن کودک احساس غرور و افتخار می کند و معمولا این احساس با پاسخ های کودک تقویت می شود.
ولی چون کودک عقب مانده پاسخی برای مادر ندارد و او کم کم به عقب ماندگی کودک خود پی می برد، پس در این رابطه عاطفی اختلال پیدا می شود.
این اختلال به خصوص زمانی آشکارتر می شود که کودک عقب مانده برادر یا خواهر باهوش نیز داشته باشد. مسلم است که کودک عقب مانده در مقایسه با کودک عادی به مراقبت، نوازش و محبت بیشتری نیاز دارد و چون این کودکان نمی توانند رابطه صحیح عاطفی برقرار کنند، دچار بی توجهی و طردشدگی می شوند و قادر نیستند حتی از توانایی محدودی هم که دارند، استفاده کنند.
به عبارت دیگر استعدادهای فطری خود را حتی به تعداد کم بروز دهند و در نتیجه عقب ماندگی شدت یافته و اختلالات شخصیتی بروز می کند.»
در واقع این چنین به نظر می رسد که بزرگترین کمک به این قشر از افراد جامعه، بالا بردن حس اعتماد به نفس آنهاست تا وی را در شناخت مهارت های خود و استقلال طلبی کمک کنند جامعه نیز با همکاری خانواده، کارشناسان و مدیران سطوح مختلف می توانند جایگاه این افراد را در جامعه سامان بخشند.
از طرفی والدین می توانند با مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج، مهمترین گام را در جهت پیشگیری بردارند زیرا به عقیده کارشناسان، مشاوره ژنتیکی نقش زیادی در پیشگیری از انواع معلولیت ها دارد.
اما در نهایت، صبر، پایداری و تحمل سختی ها، باارزش است و یقینا پاداش آن نزد خداوند محفوظ است و انسان هایی نیز که معلولند ولی به رغم نارسایی جسمی با امید به زندگی ادامه می دهند و کسانی که با تمام مشکلات با آغوشی باز و لبانی پر لبخند پذیرای این نیلوفران باغچه زندگی هستند، الگوهایی در مسیر صبوری اند و این مهم درس بزرگی است برای افراد سالم و توانمند جامعه.

روزنامه جوان
ویرایش و تلخیص:آکاایران

چند جوان که اول کمی آرام و مرموز با هم می خندیدند حالا چیزهایی به یکدیگر گفته و بعد با اشاره به پسرک می خندیدند.
زن دیگر تحمل این وضع را نداشت. در اولین ایستگاه دست پسرک را گرفت و از اتوبوس خارج شد، اما هنوز هم صدای خنده آن چند جوان آزارش می داد.
عقب ماندگی ذهنی یا نارسایی رشد قوای ذهنی، موضوع تازه و بدیعی نیست و همواره در طول حیات بشر، افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند.
در گذشته های بسیار دور که بشر تمدن چندانی نیافته بود، این افراد را به دلیل بیماری شان دیوانه، مجنون و جن زده خوانده و آنها را محبوس کرده و یا به مرگ محکوم می کردند اما به تدریج از قرن هجدهم این نگرش تغییر یافت.
روان پزشک معروف فرانسوی، «فیلیپ پنیل»، در این زمان در اقدامی شگرف زنجیر را از دست و پای بیماران عقب مانده ذهنی باز کرد و برخلاف دیگران با ملاطفت به دلجویی از آنان پرداخت و حتی برای آنها برنامه های تفریحی و گردشی در نظر گرفت.
در واقع اولین دوره توجه به مسایل بیماران روانی و عقب ماندگان ذهنی، انقلاب کبیر فرانسه و برابری حقوق افراد اجتماع بود و انقلاب صنعتی، دولت ها را بهتعلیم و تربیت کلیه افراد کشور موظف کرد و از همین جا مساله آموزش وپرورش کودکان استثنایی نیز مورد توجه واقع شد.
و بالاخره در قرن بیستم بود که عقب ماندگی هایی که به علل اختلالات متابولیکی، نقص های کروموزومی، بیماری های مادر در دوران بارداری و عوارض زایمان و ده ها علت دیگر که باعث بروز این عوارض در کودکان می شوند، کشف شد و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.
اما نکته قابل توجه در این باره مشکلات گوناگونی است که خانواده، بستگان، آموزشگاهها، مراکز درمانی و افراد پیرامونی عقب ماندگان ذهنی با آنها مواجه هستند و شاید بی علت نباشد که پروفسور رابرت لافون، استاد بیماری های اعصاب و روان فرانسه مشکلات کودکان عقب مانده را تنها یک بیماری محسوب نمی کند بلکه آن را معضلی اجتماعی نیز برمی شمرد.
متاسفانه طبق نظر کارشناسان اکثر مردم شناخت صحیحی از توانایی معلولان ذهنی نداشته و این قشر از جامعه هنوز از رفاه اجتماعی برخوردار نیستند یعنی به عنوان یک انسان در جامعه احساس امنیت اجتماعی و اقتصادی نداشته و فاقد یک زندگی مطلوب و معمولی هستند.
الف‌ـ‌ق، که دارای فرزندی ۱۲ ساله و مبتلا به سندرم دان (منگولیسم) است، با اعتقاد به این که رفتار اکثر افراد اجتماع با این کودکان و نوجوانان بسیار زننده و به دور از یک فرد آگاه است که در قرن ۲۱ زندگی می کند، می گوید: «چون چهره بیماران مبتلا به منگولیسم خاص بوده و از سایر افراد اجتماع متمایز است، بسیاری از مردم چپ چپ به آنها نگاه کرده و حتی از سلام و علیک با آنها نیز امتناع و خودداری می کنند و گمان می برند که ممکن است از سوی این بیماران مورد تهاجم و حمله قرار بگیرند. برخی افراد ناآگاه نیز با اشاره مستقیم انگشت این افراد را نشان می دهند و در این لحظات فقط خدا می داند که چه حالی به من و همسرم دست می دهد!»
وی در مورد توانایی های فرزندش می گوید: «بچه های مبتلا به این بیماری و یا کودکان عقب مانده ذهنی مثل سایر افراد اجتماع دارای بهره هوشی هستند ولی این بهره آنها کمتر از سایرین است.
بنابراین رفتار آنها شاید کمی با بقیه فرق کند ولی آنها هم یک انسان و ساکن این اجتماع هستند و حق دارند از تمام امکانات موجود مثل بقیه استفاده کنند. شاید اگر مردم از توانایی ها و احساسات پاک و بی آلایش این کودکان باخبر شوند، دیگر این گونه به آنها ننگرند، ولی اکثر مردم ترجیح می دهند تا جای ممکن خود را از این بیماران به دور نگه دارند.»
کودکان عقب مانده ذهنی با توجه به بهره هوشی خود به چهار گروه عقب مانده های عمیق، شدید، متوسط و خفیف تقسیم می شوند که از این میان کودکان عقب مانده متوسط و خفیف با بهره هوشی (IQ) ۴۰ تا ۵۰ و ۵۰ تا ۷۰ قابلیت آموزش های اولیه را دارا بوده و نسبت به کودکان عقب مانده عمیق و شدید که تقریبا باید درآسایشگاه ها و مراکز ویژه معلولین نگهداری شوند، از وضعیت بهتری برخوردار بوده و خانواده ها می توانند با کمی تحمل و آموزش اصول نگهداری از کودکان عقب مانده، آنها را در محیط خانه و اجتماع نگهداری نمایند.
یک کارشناس مسایل خانواده و ژنتیک در این خصوص با اعتقاد به این که هنوز فرهنگ رفتار صحیح با معلولان ذهنی در کشور جا نیفتاده است می گوید: «هنوز برخی از افراد از روی ترحم و برخی نیز با تنفر و بیزاری به این گروه از افراد جامعه می نگرند.»
دکتر شبیری می افزاید: «در حالی که برخلاف تصور عمومی، افراد عقب مانده از هوش و حافظه بی بهره نبوده و همه آن ها به اختلالات حسی و حرکتی مبتلا نیستند، در افراد عقب مانده آنچه قابل تامل است، عدم تعامل طبیعی و لازم در زمینه های رفتاری، عاطفی، حسی و حرکتی است.»
اما در این میان نقش والدین نیز در تربیت اجتماعی کودک عقب مانده ذهنی نباید نادیده گرفته شود.
در حقیقت اولین گروهی که با این کودکان برخورد می کند والدین و افراد خانواده آنها هستند و در صورتی که آنها هم کودکان را طرد و مورد بی مهری و ناملایمات قرار دهند، کودک دیگر استعدادهای فطری خود را بروز نداده و عقب افتادگی خود را بغرنج تر می کند و البته این مورد در کودکان عقب مانده آموزش پذیر بیشتر صدق می کند.
دکتر بهروز میلانی فر، در کتاب روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی با اشاره به محدودیت های موجود در رشد شخصیت این کودکان معتقد است: سال های اول زندگی از مهم ترین مراحل رشد شخصیت کودک به شمار می رود، ولی متاسفانه سپردن کودکان عقب مانده در مراکز درمانی باعث جدایی کامل عاطفی بین کودک و اعضای خانواده می شود. از طرفی نقش مادر و اعضای خانواده برای رشد شخصیت کودک (چه طبیعی و چه عقب مانده) بسیار مهم است.
وی در بخش دیگری از این کتاب آورده است: رابطه کودک با مادر ابتدا یک نیاز فیزیولوژیک برای زنده ماندن است اما رفته رفته این رابطه به صورت یک ارتباط عاطفی در می آید و مادر از داشتن کودک احساس غرور و افتخار می کند و معمولا این احساس با پاسخ های کودک تقویت می شود.
ولی چون کودک عقب مانده پاسخی برای مادر ندارد و او کم کم به عقب ماندگی کودک خود پی می برد، پس در این رابطه عاطفی اختلال پیدا می شود.
این اختلال به خصوص زمانی آشکارتر می شود که کودک عقب مانده برادر یا خواهر باهوش نیز داشته باشد. مسلم است که کودک عقب مانده در مقایسه با کودک عادی به مراقبت، نوازش و محبت بیشتری نیاز دارد و چون این کودکان نمی توانند رابطه صحیح عاطفی برقرار کنند، دچار بی توجهی و طردشدگی می شوند و قادر نیستند حتی از توانایی محدودی هم که دارند، استفاده کنند.
به عبارت دیگر استعدادهای فطری خود را حتی به تعداد کم بروز دهند و در نتیجه عقب ماندگی شدت یافته و اختلالات شخصیتی بروز می کند.»
در واقع این چنین به نظر می رسد که بزرگترین کمک به این قشر از افراد جامعه، بالا بردن حس اعتماد به نفس آنهاست تا وی را در شناخت مهارت های خود و استقلال طلبی کمک کنند جامعه نیز با همکاری خانواده، کارشناسان و مدیران سطوح مختلف می توانند جایگاه این افراد را در جامعه سامان بخشند.
از طرفی والدین می توانند با مشاوره ژنتیک قبل از ازدواج، مهمترین گام را در جهت پیشگیری بردارند زیرا به عقیده کارشناسان، مشاوره ژنتیکی نقش زیادی در پیشگیری از انواع معلولیت ها دارد.
اما در نهایت، صبر، پایداری و تحمل سختی ها، باارزش است و یقینا پاداش آن نزد خداوند محفوظ است و انسان هایی نیز که معلولند ولی به رغم نارسایی جسمی با امید به زندگی ادامه می دهند و کسانی که با تمام مشکلات با آغوشی باز و لبانی پر لبخند پذیرای این نیلوفران باغچه زندگی هستند، الگوهایی در مسیر صبوری اند و این مهم درس بزرگی است برای افراد سالم و توانمند جامعه.

روزنامه جوان